ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
سلام سلام و صد سلام
بعد از مدتهای مدید سلام نمی دونم از کجا میشه دلتنگی رو آغاز کرد و انتهای این بزرگراه کجاست؟!
نمی دونم امشب در کدوم بیراهه افتادم که هر چی خودم و به آب و آتیش میزنم افاده نمی کنه.
هر چی سعی می کنم سکوت کنم و حرفامو به هیچ کسی نگم اما می بینم این کار من نیست.
کار فرهاد و مجنون و بیژن و ..... هم نیست.
افتادم توی جاده ی بی سر و ته تنهائی انگاری این بزرگراه پلیس و ناجی نداره و هر چه سریع تر حرکت کنی هیچ کسی بهت اهمیت نمیده !!!
شدید دچار یه حسی شدم که چاره ی اون جز .... نیست.آی دوستان!آی اونائی که واسه من اهمیتی قائلین من از امشب تا ۵۰ روز دیگه آن لاین نمی شم - شاید بعضی هاتون بگید چه بهتر با مهم نباشه - اما این بسته به یه اتفاق داره من باید هر چه زودتر به داد خودم برسم
کمکم کنید با دعا کردن واسه من ! یه سفر ۴۰ روزه در پیش دارم - نه زیارتیه نه سیاحتی!- یه سفر اختیاری که سرنوشتم بسته به این سفره
اگه تا ۴۰ روز دوام آوردم برنده ام اگه نه ......!!! تنها کاری که ازتون بر میاد و من خواهش می کنم اینه که دعای خیر داشته باشین
و بخواین که من تا آخر برم ......
بعد از ۴۰ روز نمی دونم چه سرنوشتی انتظارم و می کشه !!!
فقط این و یادم اومد که به شما بگم ( مصراع یکی از غزل هامه -البته اگه یادتون مونده باشه!!!-)
برای شادی روحم بخوان غزل-الحمد قصیده ای بسرا یا بخوان دو خط مریم
یاحق