حرفهای نگفته...

احساس.شور.شعر

حرفهای نگفته...

احساس.شور.شعر

غزل

هی سُرمه می کِشی که شبم را سیاه تر...
یا اخم می کنی که لبم را پُر آه تر...
تقدیر من به هر چه جنون می خورد و حیف...
لیلای روزگار تو را هی سیاه تر...
این زندگی... مواظب خوشبختی ات بمان!!!
چون گرگ های گیج تو را سر به راه تر...
هی مثنوی.سپید.غزل می شوم برات...
در طرح چشم های تو پُر اشتباه تر...
...
آرام مثل اشک که از یاد میرود...
بسپار دست خاطره ای بی پناه تر...

نظرات 1 + ارسال نظر
شاید من یکشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:57 ب.ظ

بیت دومو متوجه نمی شم
یه توضیح لطف می کنین ؟

خداحافظ ........

سلام بیت دوم یه جریانی داره !‌
هر کسی از ظن خود شد یار من ...
موفق باشی تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد